88/4/23
7:54 ع
این شب، آخر مهمانی است
فردا زحمت را کم می کنم
من در بازار معتکف شده ام. اینجا معتکف شده ام که مرا بخری
معامله با تو، سودش زیاد است. اصلا همه اش سود است. یا من یعطی الکثیر بالقلیل
تو بدترین ها را هم می خری
نه اینکه بد سلیقه باشی! تو همه را خوب می خواهی. قراضه می خری تا تعمیرش کنی
امشب آخر مهمانی است
مرا هم بخر، تعمیر کن، بساز.
کاش این شب طولانی شود؛ به اندازه همه شب ها، تا همیشه در آغوش تو باشم؛ غرق در مهربانی ها
فردا زحمت را کم می کنم
کاش این شب زود، سحر شود
که آنگاه تو به من خواهی گفت، باید بمانی، نباید از خانه ام خارج شوی
اذان را که بگویند، تو به من امر خواهی کرد؛ باید در خانه ام بمانی(1)
فردا زحمت را کم می کنم
وبعد از اعمال ام داوود به تو خواهم گفت:
باز هم خدمت می رسیم؛ تا خدای من تو باشی
مسجد جامع بازار تهران- شب نیمه ماه رجب
(1): بعد از دو روز اعتکاف در مسجد، اعتکاف روز سوم واجب می شود